سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           فرهنگی سیاسی


 

 

سکوت و رضایت

وقتی کسانی به خواستگاری او می آمدند و مسئله را با پیامبر در میان می گذاشتند، روی خوش نشان نمی داد. اما وقتی پیامبر فرمود: « علی از تو خاستگاری کرده»، سکوت کرد و روی خود را برنگرداند. پیامبر فرمود: «الله اکبر، سکوت او نشانه رضایت اوست.»
1. سوره شوری آیه 23
2. سوره سبأ آیه 47

 

مهریه ام کم است!

مهریه اش را رسول خدا 500 درهم قرار داد ولی خود او راضی نبود. می گفت: مهریه ام کم است. وقتی به او گفتند چه می خواهی؟ فرمود: «مهریه مرا شفاعت از گنهکاران قرار دهید.»
جبرئیل نازل شد، کاغذی همراه خود داشت. در آن نوشته شده بود: «حضرت، حق مهریه فاطمه را شفاعت از گنهکاران قرار داد.» فاطمه وصیت کرد این کاغذ را هنگام وفاتش بر روی سینه اش بگذارند.

از آنچه دوست دارید انفاق کنید

نگاهی به پیراهنی که برایش دوخته بودند انداخت. پیراهن عروسیش را به دستور رسول خدا دوخته بودند. نگاهی هم به پیراهن کهنه وصله دار خود کرد. ناگهان به یاد مادرش خدیجه افتاد؛ کاش امشب مادر این جا بود و مرا در لباس عروسی می دید. خواست لباس را عوض کند، صدای در را شنید؛ از پشت در صدای فقیری را شنید که درخواست کمک می کرد. با خود گفت: «من که دو پیراهن دارم، یکی را به این فقیر می دهم.» خواست لباس کهنه را بردارد، به یاد آیه ای از قرآن افتاد: «از آنچه دوست دارید انفاق کنید» پیراهن کهنه را پوشید و پیراهن عروسیش را به فقیر بخشید.

 

روز مباهله

وقتی مسیحیان نجران به پیامبر ایمان نیاوردند، وحی آمد: «ای پیامبر! به آنها بگو شما فرزندان و زنان و خودتان را حاضر کنید؛ ما هم چنین می کنیم، مباهله می کنیم که لعنت خدا بر دروغ گویان باشد.» پیامبر خدا فردا با اهل بیت خود آمد، علی را پیش روی خود قرار داد و حسن و حسین را دو طرف خود و فاطمه پشت سر پیامبر قرار گرفت. وقتی مسیحیان چهره های نورانی اهل بیت پیامبر را دیدند از مباهله منصرف شدند. پیامبر به آنها فرمود: «اگر با شما مباهله می کردم، حتی یک نصرانی هم روی زمین باقی نمی ماند.»

زوج موفق

علی می گوید: «در مدت زندگی با فاطمه هیچ وقت او مرا ناراحت نکرد. من هم هیچ وقت او را ناراحت و خشمگین نکردم. او هیج وقت مرا نافرمانی نکرد هر لحظه که به او نگاه می کردم، غم و غصه هایم را فراموش می کردم.

 

تسبیح فاطمه

در خانه علی بسیار کار می کرد. با هم توافق کرده بودند کارهای بیرون را علی و کارهای خانه را فاطمه انجام دهد. با دست ها آسیاب می کرد، خانه را جارو می کرد، از چاه آب می کشید، دست هایش پینه بسته بود. گاهی اوقات بر اثر کار زیاد خسته می شد و لباس هایش کثیف می شد، در کنار همه این ها، نگهداری از فرزندان وظیفه دیگر فاطمه بود. روزی علی حال همسر خود را دید، ناراحت شد. آن روز در میان عرب ها خادم گرفتن مرسوم بود. علی به فاطمه پیشنهاد کرد نزد پیامبر برود و خدمتکاری بخواهد. فاطمه راه خانه پدر را در پیش گرفت اما پیامبر را در حال سخن گفتن با جمعی دید. برگشت. پیامبر دختر خود را دید و فهمید کاری دارد. به خانه دختر خود آمد. به فاطمه گفت: با من کاری داشتی؟ فاطمه چیزی نگفت. علی جریان را توضیح داد. پیامبر فرمود: «به شما چیزی یاد می دهم که از خادم بهتر باشد؛ بعد از هر نماز سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمدلله بگویید.

پاداشی بیش از این همه مروارید

با خود گفت: «نزد دختر پیامبر می روم و سؤالم را از ایشان می پرسم.» راه خانه زهرا را در پیش گرفت. به خانه که رسید درب خانه را کوبید. لحظاتی بعد فاطمه در را باز کرد. زن سلام کرد و گفت: مادر مریضی دارم. سؤالی از نماز برایش پیش آمده مرا فرستاده تا از شما بپرسم. حضرت از او خواست سؤالش را بپرسد. زن سؤالش را پرسید و پاسخ را هم شنید و رفت.
اما دقایقی بعد دوباره برگشت. گویا جواب را فراموش کرده بود. حضرت دوباره به او جواب داد. او هم رفت. اما دوباره برگشت و از حضرت خواست جواب را برای او تکرار کند. تا ده مرتبه رفت و دوباره برگشت. دفعه دهم زن خجالت زده رو به حضرت کرد و گفت: گویا باعث آزار و سختی دختر رسول خدا شدم. حضرت در جواب فرمود: «خیر این طور نیست. هر وقت خواستی بیا و سؤالاتت را بپرس. این موجب آزار من نمی شود. ای زن! به نظر تو اگر کسی در مقابل بردن چیز سنگینی به جای بلندی صد هزار دینار پاداش بگیرد، این کار برای او مشکل خواهد بود؟ زن گفت: خیر. فاطمه فرمود: تصور کن بین زمین و عرش خداوند پر از مروارید شود. من در مقابل هر سؤالی که تو می پرسی و پاسخ می گویم، بیش از این پاداش می گیرم.

 

مصحف فاطمه

امام صادق(ع) می فرمایند: «فاطمه زهرا را محدثه نامیده اند زیرا که فرشتگان آسمان فرود آمده و با ایشان گفتگو کردند. همان گونه که مریم دختر عمران را مورد ندا قرار دادند. حضرت فاطمه زهرا بعد از رسول خدا در فراق پدر اندوهگین و متأثر بودند، جبرئیل بر ایشان فرود می آمد و سعی می کرد ایشان را تسلی دهد و اندوهش را بزداید و او را شاد نماید. بنابراین با او از جایگاه و موقعیت پدرش صحبت می کرد و اخبار آینده را به او اطلاع می داد و علی آنها را می نوشت. این مصحف فاطمه است. مصحف فاطمه زهرا نزد ماست و از نظر حجم سه برابر قرآن است و یک کلمه از قرآن در آن نیست بلکه مندرجات آن اموری است که خداوند بر مادرمان فاطمه زهرا وحی فرموده است.»






نوشته شده در تاریخ جمعه 91 فروردین 18 توسط مسعود